بیماری سرطان یک بیماری مربوط به سلولهای عصبانی است که باید آنها را با روشهای خاصی آرام کرد و تبرید نمود چراکه سلولهای سرطانی بسیار هوشمند و در عین حال عصبی هستند و با هر تحریک نابجایی به سرعت مانند جانوری که در حیات وحش سراسیمه شده و از ترس مرگ به هر چیزی حمله میکند، در بدن ما شروع به رشد غیرعادی کرده و عضو میزبان را با مشکلات سختی مواجه میسازد. اینها بطور کلّی تکالیف انسان و پزشک است و مجموعه طب همین است.
عوارض نمونه برداری
در طب قدیم توصیه علمای طب این بوده که بیماری سرطان را دست کاری نکنید بخصوص هنگام نمونه گیری باعث تحریک این سلولها می شوند؛ نمونه برداری برای بیماران سرطانی از عمل جراحی بدتر است. چراکه در هر دو عمل، چه جراحی و چه نمونه برداری تومور یا سلولهای سرطانی تحریک میشوند اما در جراحی حداقل تعداد زیادی از سلولها برداشته شده اند و فرصت بیشتری برای طبیب بوجود می آید تا درمانهای سنتی را به اجرا گذارد ولی در نمونه برداری بر اساس قوانین طب پایه بخش بزرگی از تومور یا سلولهای سرطانی باقی مانده و با سرعت و قدرت تمام به میزبان حمله می کند.
موارد بسیاری از بیماران را مشاهده کردم که با وجود توموری در بدن سالها زندگی می کردند و مشکلی نیز نداشتند، با توصیه های اطرافیان و کسانی که عادت دارند در مورد مسائلی که نمی دانند اظهار نظر کنند به درمانگاه مراجعه نمودند و طبق معمول نمونه برداری کردند و برای پاتولوژی به آزمایشگاه فرستادند. گاه تا زمانی که جواب از آزمایشگاه بیاید آثار تورم و التهاب شروع می شود. ورم روز به روز افزایش پیدا می کند و درمانهای بعدی را که همه میدانید؛ بارانی از قرصها و داروهای شیمیایی بر سر بیمار باریدن می گیرد و پس از آن جراحی و شیمی درمانی و پرتودرمانی و غیرو…. دست آخر از بین رفتن و باز بیماران بعدی که همین راه را طی می کنند و به همان سرنوشت دچار می شوند.
نظریه طب ایرانی همواره بر این بوده که سرطانها را تحریک نکنید! توجه کنید به نظریه دکترین طب ایرانی که در مورد روش برخورد با سرطانها چه میگوید!؟
دکتر طب ایرانی
۱٫هرکس اثری از سرطان در بدنش به هر وسیله ای مشخص شد، سراسر جسم او مبتلا به سرطان و یا مستعد پذیرش سرطان است.
۲٫لازم است به محض شروع درمان سرطان تمام بدن بیمار را نسبت به سرطان بیمه کنیم تا اگر تعدادی از سلولهای سرطانی موفق به فرار شده و به نقطه دیگری از بدن کوچ کنند نتوانند به زندگی ادامه دهند و به دلیل نامساعد بودن زمینه برای زیست و حمله نیروهای دفاعی از بین بروند.
۳٫لزوماً نباید به بهانه شناسایی نوع سرطان هیچ گونه آزمایشی که موجب تحریک سلولهای سرطانی شود انجام گردد. اگر تحریک شوند نباید زمانی این تحریک صورت پذیرد که بخشهای دیگر جسم مساعد برای پذیرش متاستاز باشند.
۴٫سلولهای سرطانی میتوانند روش درمان را شناسایی و تاکتیکهای آن را خنثی نمایند. پس هوشمندند.
۵٫هنگامی که درمانهای طبیعی با موفقیت روبرو شد لازم است تا آخرین سلول سرطانی از بدن پاک شود و درمان تا آخرین مرحله ادامه داشته باشد.
۶٫درمان سرطانها با داروهای غیرطبیعی و شیمیایی امکان پذیر نیست و نباید به بهانه تعداد معدودی که موقتاً بهبود یافته اند تعداد کثیری از بیماران را به بحران کشاند.
۷٫سلولهای سرطانی همانطور که اشاره شد به تعبیری هوشمندند. پس اگر داروها کارائی ۱۰۰% نداشته باشند و یا اگر داروهای گیاهی را با روش طب سنتی بدهیم ولی مدتی درمان به هر علتی قطع شود، داروها توسط سلولهای سرطانی شناسایی شده و تکرار مجدد آن بی اثر خواهد بود.